Wednesday, October 20, 2010

من باور دارم که برای این نمی نویسم که خوانده بشم، واقعا برای دلم می نویسم، ولی خدایی یعنی هیچ کسی اینجا را نمی خونه که من کامنت نمی گیرم . ؟؟؟

Friday, October 8, 2010

کودک درونم نشسته ته دلم با کف صابون حباب درست کرده. حالا اون قسمتش که بازی میکنه و از ته دل قهقهه میزنه خیلی بد نیست چون باعٽ میشه من هم لبخند بزنم، ولی هر بار که با کف دستش حبابها را ترق ترق میترکونه من نیم متر از جام میپرم :(
درد من تنهايي نيست ؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت ، بي عرضگي را صبر می دانند ، و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند

گاندي