من باور دارم که برای این نمی نویسم که خوانده بشم، واقعا برای دلم می نویسم، ولی خدایی یعنی هیچ کسی اینجا را نمی خونه که من کامنت نمی گیرم . ؟؟؟
Friday, October 8, 2010
کودک درونم نشسته ته دلم با کف صابون حباب درست کرده. حالا اون قسمتش که بازی میکنه و از ته دل قهقهه میزنه خیلی بد نیست چون باعٽ میشه من هم لبخند بزنم، ولی هر بار که با کف دستش حبابها را ترق ترق میترکونه من نیم متر از جام میپرم :(
درد من تنهايي نيست ؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت ، بي عرضگي را صبر می دانند ، و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند